همه شب مادر شهید بعد از خوابیدن شهید ، برای نماز شب بر می خواست و دور شهید قدم می زد و دعا می کرد ، در یکی از شبها شهید متوجه موضوع می شود، مادررا راضی می کند تا دعا نمایداز او جنازه ای به دست نیاید و اثری نماند و شهادت را در بهترین لحظات نصیب او کند. به هر شیوه ای بود مادر و بعد پدر را قانع می کند تا اینگونه دعا کنند.شهید در اکثر درخواست های خود از پدرومادرش این درخواست را داشت.شهیددر بین سال های 65-67 در مناطق جنگی جنوب و غرب و شمالغرب دو مرحله مجروح شدکه یکبار در بیمارستان ایلام و یک بار در بیمارستان امام تبریز بستری می گردد .تا زمانی که از بیمارستان مرخص نشده بود هیچ سخنی از مجروحیت به میان نمی آوردوقتی به منزل مراجعه می کند با خنده ای که خاص خودش بود مجروحیتش را سطحی مطرح می نمایدقبل ازاینکه استارحت پزشکی وی به اتمام برسد سریعا به منطقه برمی گشت تا در 12/4/67در منطقه ماووت عراق بر اثر انفجار مین ضد تانک به خواسته همیشگی اش، عند ربهم یرزقون شدن رسید.تا کنون نیز هیچ اثری ازشهید بدست نیامده و پرونده اش نیز بعد از فوت پدر دربنیاد شهید خاک خورده شده است.
ای دوست به حنجر شهیدان صلوات بر قامت بی سر شهیدان صلوات
از دامن زن مرد به معراج رود بر دامن مادر شهیدان صلوات
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
شهید,
جاوید الاثر,
ابوالفضل,
رضایی,
(داود),
روستای ,
کمالو,
ساوه,